 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  علان بن  عبدالرحمان ، مکنی  به  ابوالحسن . محدث  و حافظ و مورخ . وی  در سال  352 هَ . ق . از دمشق  به  حلب  سفر کرد. و در «اعلام  زرکلی » سال  وفات  او 355 ذکر شده  است .او راست : تاریخ  الجزیرة. (از معجم  المؤلفین  از تاریخ  دمشق  ابن  عساکر ج 12 ص 9 و الوافی  صفدی  ج 12 ص 34).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حوشب  فزاری ، مکنی  به  ابوسلیمان . محدث  بود و ولیدبن  مسلم  از او روایت  کرد. و نیز رجوع  به  ابوسلیمان  (علی بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حیدربن علی  قمی ، ملقب  به  نورالدین . رجوع  به  علی  قمی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حیدربن  محمدبن  احمد هاشمی  حسنی  تهامی . رجوع  به  علی  تهامی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن  حیدرة. او راست : شرح  تلخیص  اعمال  الحساب  ابن  بناء. (از کشف  الظنون  حاجی خلیفه  ص 472).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حیون ، علی بن  نعمان بن  محمدبن  حیون ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهوربه  ابن  حیون . رجوع  به  علی بن  نعمان بن  محمد... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خاتون ، علی بن  احمدبن  خاتون  عاملی ، مشهور به  ابن  خاتون . رجوع  به  علی  عاملی  (ابن  احمدبن  خاتون ) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خدیعکرمانی . وی  پس  از اینکه  پدرش  «کرمانی » به  دست  یکی  از چاکران  نصربن  سیار در مرو کشته  شد، در سال  330 هَ . ق . نز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خراسان ، علی بن  احمدبن  عبدالعزیزبن  عبدالحق بن  خراسان ،مشهور به  ابن  خراسان . آخرین  تن  از امرای  آل خراسان  در تونس . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خروف ، علی بن  محمدبن  علی بن  محمد حضرمی  رندی  اشبیلی  اندلسی ، مشهور به  ابن  خروف  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خروف ، علی بن  محمدبن  یوسف بن  مسعود قیسی  قرطبی ، شاعر، ملقب  به  نظام الدین  و مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  خروف ...