علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حسن (یا حسین ) علوی بغدادی ،مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن أعلم . ریاضی دان و منجم مشهور قرن چهارم هجری . رجوع به ابن اعلم و علوی (علی بن حسن ...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 64 و ایضاح المکنون ج 1 ص 621 و اعیان الشیعة ج 41 ص 35 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 80 و هدیة العارفین ج 1 ص 682.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی شربینی . رجوع به علی شربینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی صلیحی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی صلیحی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی کاشی مشهور به حلی و ملقّب به نصیرالدین ، رجوع به علی کاشی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی ، ملقّب به عمادالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کیاهراسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی مغربی ، مشهور به سقاط و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سقاط شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی مقری فیومی . رجوع به علی فیومی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی منذری . رجوع به علی منذری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی نحوی استرآبادی فصیحی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن (علی بن ابی زید محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی نیریزی ، ملقب به ارشدالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی نیریزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی واسطی رفاعی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی واسطی شود.