 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  کوفی ، مکنی  به  ابوالشعثاء. محدث  بود و از حفص بن  غیاث روایت  کرد. و رجوع  به  ابوالشعثاء (علی بن ...) شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۴ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمر خربونی  مصری  (علی  خیری ...). رجوع  به  علی  خیری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمر زبیبی سمرقندی . محدث  بود. و نیز رجوع  به  علی  زبیبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمرعداس ، مکنّی  به  ابوالحسن . از وزرای  دولت  فاطمی  مصر. رجوع  به  علی  عداس  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمر عربی  مدرس . رجوع  به  علی  عربی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قرشی  شاذلی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  شاذلی  (ابن  عمر...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمید. نام  او علی بن  محمدبن  عمید، مکنّی  به  ابوالفتح  و مشهور به  ابن  عمید بود. رجوع  به  ابن  عمید (ابوالفتح ...) و حبی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عمیدالدین  مختار، ملقّب  به  شمس الدین  و مکنّی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  علی  مختار شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عنتر رشیدی  مصری . رجوع  به  علی  رشیدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عیاد اسکندری ، مشهور به ابن  قیم . رجوع  به  علی  اسکندری  (ابن  عیاد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عیاد تستری  (شوشتری ) بکری  فاسی  مغربی . رجوع  به  علی  تستری  بود.