اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه . رجوع به ابن بابویه و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 81 و الفهرست طوسی ص 93 و الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 196 و کتاب الرجال نجاشی ص 184 و فوائد الرضویه ٔ عباس قمی ص 222 و روضات الجنات خوانساری ص 377 و منتهی المقال ابوعلی ص 213 و منهاج المقال میرزا محمد ص 231 و هدیة العارفین ج 1 ص 678.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ] (اِخ ) ابن محمد بنداری . وی در اصفهان متولد شد. ودر حدود سال 620 هَ . ق . به شام سفر کرد. و چون بر دو زبان پا...
فتح بن علی . [ ف َ ح ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) موصلی . رجوع به فتح موصلی شود.
عباس بن علی (عربی: العباس بن علی بن ابی‌طالب؛ ۴ شعبان ۲۶ ه‍.ق – ۱۰ محرم ۶۱ ه‍.ق) مشهور به ابوالفضل و قمر بنی‌هاشم، پسر علی و ام‌البنین و برادر ناتنی ک...
علی آل داود، حقوقدان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. زندگی‌نامه[ویرایش] سید علی آل داود در ۱۳۳۱ در خور (اصفهان) مرکز شهرستان خور و بیابانک به دنیا آمد....
علی مدائنی . [ ع َ ی ِ م َ ءِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن ابی سیف بصری مدائنی . مکنی به ابوالحسن . مورخ و اخباری و راوی شعر. رجوع به ابوا...
علی شب دری . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به علی لوذری شود.
علی شاهدان . [ ع َ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرکن ، بخش فلاورجان ، شهرستان اصفهان . واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری فلاورجان ، و یکهزارگزی ...
علی شروانی . [ ع َ ی ِ ش ِرْ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد زهری شروانی نقشبندی حنفی . ملقب به اکمل الدین . وی صوفی بود و در سال 1118 هَ . ق ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.