علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمشادبن سختویه ، مکنی به ابوالحسن (نام او را بصورت علی بن محمدبن سختویه بن حمشاد نیز ضبط کرده اند). وی محدث و حافظ و اهل نیشابور بود و در سال 258 هَ . ق . تولد یافته و به شهرهای مختلفی سفر کرد و نزد اشخاص بسیاری تحصیل کرد. و در 14 شوال سال 338 درگذشت . او راست : 1- الانوار، در دویست وشصت جلد. 2- التفسیر، در دویست وسی جلد. 3- المسندالکبیر، در چهارصد جلد. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 10 ص 98 و الوافی صفدی ج 12 ص 56 وعیون التواریخ ابن شاکر کتی ج 12 ص 82 و المنتظم ابن جوزی ج 6 ص 364 و شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 348 و البدایه ٔ ابن کثیر ج 11 ص 222 و هدیة العارفین ج 1 ص 679).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۵.۳۷ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال جزائری عراقی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . رجوع به علی کرکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هند قرشی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ طریقت به فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است . رجوع به اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هندو. علی بن حسین بن هندو بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و به علی (ابن حسین ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیثم کاتب ، مشهور به جونقا. رجوع به علی جونقا شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیصم . علی بن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی ، مشهور به ابن هیصم . رجوع به علی هروی (ابن عبداﷲبن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین رفیش نجفی ، از آل عنوز. رجوع به علی رفیش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین طرابلسی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی طرابلسی (ابن یاسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی ، مشهور به ابن فویره و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علأالدین . فقیه حنفی بود و سالها امر قضا را به عهده دا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی آیدینی رومی حنفی . رجوع به علی آیدینی شود.