علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خلیفةبن یونس بن ابی القاسم بن خلیفه ٔ خزرجی ، مشهور به ابن ابی اصیبعة و ملقب به رشیدالدین و مکنی به ابوالحسن . متولد در سال 579 هَ . ق . در حلب و متوفی در سال 616، و جسد او در بیرون باب الفرادیس مدفون است . او راست : 1- تعالیق من مجربات فی الطب . 2- کتاب طب السوق .3- کتاب المساحة. 4- مقالة فی السبب خلقت الجبال . 5- مقالة فی نسبة النبض و موازنته الی الحرکات الموسیقاریة. 6- الموجز المفید فی علم الحساب . (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 57 و عیون الانباء ج 2 ص 246 و کشف الظنون ص 1899 و ایضاح المکنون ج 2 ص 267 و روضات الجنات ص 487). نیز رجوع به ابن ابی اصیبعة شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۰ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لحام . علی بن محمدبن عباس بن شیبان دمشقی حنبلی ، مشهور به ابن اللحام و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین . ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لطف علی مغانی تبریزی . رجوع به علی تبریزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن لیث صفار. وی فرزند کوچکتر لیث و برادر کهتر یعقوب لیث بود. وی در چند مورد با برادر خود در جنگ ها شرکت داشت از جمله د...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماجده ٔ سهمی ، مکنّی به ابوماجدة. رجوع به علی سهمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماشاذة. وی از علمای متقدم قرن پنجم (عهدی که مافروخی در آن میزیست ) بود و نام او درمحاسن اصفهان آمده است . (از م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماشطه . علی بن حسن ، مشهور به ابن ماشطة. رجوع به ابن ماشطة و علی بن حسن شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ماکولا. علی بن هبةاﷲبن علی بن هبةاﷲبن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی ، مشهور به ابن ماکولاو ملقّب به سعدالملک و مکنّی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مانع حوشبی . سلطان حواشب در یمن . رجوع به علی حوشبی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مأمون . مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به معتضد بود و او را «سعید» نیز می گفتند. وی قائم مقام برادر خود ابومحمد رشیدبن م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مأمون بن محمد. وی از ملوک سلسله ٔ دوم خوارزمشاهان بود و پس از اینکه پدرش مأمون بن محمد بر دست غلامان خویش در ضی...