علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن رجاء، ملقب به شرف الدین . وی در سلک وزیران طغرل بن محمدبن ملکشاه به شمار می رفت و چون مردی نالایق بود طغرل عزم عزل او کرد. اما پیش از عزل کردن وی روزگار سلطنتش به سر آمد و شرف الدین علی به آذربایجان رفت و جزء ملازمان سلطان داوودبن محمود گردید. و هنگامی که خوارزمشاه به عراق لشکر کشید وی کشته شد. (از دستورالوزراء خوندمیر ص 209) (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 521).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالصمدبن عبدالاحدبن عبدالغالب همدانی سخاوی . ملقب به علم الدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به...
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عبدالظاهربن نشوان جذامی مصری سعدی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی سعدی شود.
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن هبةاﷲبن احمد اسنایی مصری شافعی . ملقب به نورالدین . رجوع به علی اسنایی شود.
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی بن احمدبن حجر عسقلانی مصری کنانی شافعی . مشهور به ابن حجر. رجوع به علی عسقلانی ش...
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن محمدبن خلف بن جبریل منوفی مصری شاذلی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع ب...
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد اشمونی مصری شافعی . ملقب به نورالدین . رجوع به اشمونی شود.
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد حداد مصری . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حداد و نیز طبسی (علی بن محمدبن ...) شود.
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد عسیلی مصری شافعی . ملقب به نورالدین . رجوع به علی عسیلی شود.
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد مصری . ملقب به علاءالدین . فقیه و واعظ بود ودر حدود سال 1127 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الاجوبة ا...
علی مصری . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن محمودبن ابی بکر حموی مصری حنبلی . مشهور به ابن مغلی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی حموی شود.