علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زیل ، مکنی به ابوالحسن ، علی بن سهل طبری . کاتب مازیاربن قارن است . وی چون به دست خلیفه مسلمانی گرفت ، مقرب شد و فضل او پیدا گشت و متوکل او را در جمله ٔ ندماء درآورد. او راست : کتاب فردوس الحکمة و تحفة الملوک ، و کناش الحضرة، و منافع الاطعمة و الاشربة و العقاقیر (از الفهرست ابن الندیم ). اما این مرد همان علی بن ربن طبری است که ابن الندیم در اینجا اشتباهاً نام پدر او را «زیل » نوشته است . و کلمه ٔ ربن همان «ربنا» است در زبان یهود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ابن ربن شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۲۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی ، مشهور به مصنفک و مل...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد رابض بدخشانی . رجوع به علی رابض شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین محمود...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود امین . رجوع به علی امین شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن محمود ریماوی . رجوع به علی ریماوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود عاملی مشغرائی . رجوع به علی مشغرائی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود کرمانی شافعی ، ملقب به ضیاءالدین . رجوع به علی کرمانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن کعبی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی کعبی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمودمیرزا (سلطان ...) از شاهزادگان تیموری . رجوع به علی میرزا (ابن سلطان محمود...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود نجفی شروانی شماخی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر شروانی شود.