علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن زیل ، مکنی به ابوالحسن ، علی بن سهل طبری . کاتب مازیاربن قارن است . وی چون به دست خلیفه مسلمانی گرفت ، مقرب شد و فضل او پیدا گشت و متوکل او را در جمله ٔ ندماء درآورد. او راست : کتاب فردوس الحکمة و تحفة الملوک ، و کناش الحضرة، و منافع الاطعمة و الاشربة و العقاقیر (از الفهرست ابن الندیم ). اما این مرد همان علی بن ربن طبری است که ابن الندیم در اینجا اشتباهاً نام پدر او را «زیل » نوشته است . و کلمه ٔ ربن همان «ربنا» است در زبان یهود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ابن ربن شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۷ ثانیه
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن احمدبن محمد بکری صدیقی مصری شافعی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بکری شود.
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان بن خطاب مغربی مصری باجی شافعی . ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ...
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن محب الدین بن ایوب مکی شافعی . مشهور به ایوبی . رجوع به علی ایوبی شود.
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالعزیزبن فتوح بن ابراهیم تغلبی موصلی دمشقی شافعی . مشهور به ابن دریهم و ملقب به تاج الد...
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ بهرمسی محلی شافعی . ملقب به نورالدین و مکنی به ابومحمد. رجوع به علی محلی شود.
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عثمان بن محمدبن رجب بن علاءالدین دمشقی شافعی . مشهور به ابن شمعة. رجوع به علی دمشقی شود.
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی اللطف مقدسی شافعی . مکنی به ابوالفضل و مشهور به ابن ابی اللطف . رجوع به علی مقدس...
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی سلیمی . ملقب به علأالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ...
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی . مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین . رجوع به...
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن وهب بن مطیع قشیری شافعی . ملقب به محب الدین و مشهور به ابن دقیق العید. رجوع به علی ...