 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیل ، مکنی  به  ابوالحسن ، علی بن  سهل  طبری . کاتب  مازیاربن  قارن  است . وی  چون  به  دست  خلیفه  مسلمانی  گرفت ، مقرب  شد و فضل  او پیدا گشت  و متوکل  او را در جمله ٔ ندماء درآورد. او راست : کتاب  فردوس  الحکمة و تحفة الملوک ، و کناش  الحضرة، و منافع الاطعمة و الاشربة و العقاقیر (از الفهرست  ابن الندیم ). اما این  مرد همان  علی بن  ربن  طبری  است که  ابن الندیم  در اینجا اشتباهاً نام  پدر او را «زیل » نوشته  است . و کلمه ٔ ربن  همان  «ربنا» است  در زبان  یهود. (یادداشت  مرحوم  دهخدا). رجوع  به  ابن  ربن  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادربن  سالم  عیدروس  علوی . رجوع  به  علی  عیدروس  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادربن  سوده ٔ مری ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  مری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادربن  عبدالرحمان بن  علی بن  علی بن  علی بن  امین  علوی  اندلسی  جزایری  مالکی  شاذلی . رجوع  به  علی  اندلسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادربن  محمدبن  یحیی بن  مجدالدین  طبری  حسینی  شافعی  مکی . رجوع  به  علی  طبری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادربن  محمد قرافی  قاهری  نقاش ، ملقّب  به  نورالدین . رجوع  به  علی  نقاش  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادر حسنی  شامی  قاهری  ازهری  شافعی ، مشهور به  سیدفرضی  و ملقّب  به  نورالدین . رجوع  به  علی  فرضی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقادر نبیتیتی  مصری  حنفی . رجوع  به  علی  نبیتیتی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالقاهربن  آسه ، مکنّی  به  ابومحمد. وی  عالم  به  علم  فرائض  بود و در ربیعالاول  سال  530هَ . ق . درگذشت . او را تألیفا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالکافی بن  علی بن  تمام بن  یوسف بن موسی بن  تمام  انصاری  خزرجی  سبکی  شافعی ، ملقّب  به  تقی الدین  و مکنّی  به  ابوالح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالکریم بن  طرخان  حموی  صفدی ، ملقّب  به  علأالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  حموی  شود.