 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  سعدبن  علی بن  عبدالواحدبن  عبدالقاهربن  أحمدبن مسهر موصلی ، مکنی  به  ابوالحسن  و ملقب  به  مهذب الدین  و مشهور به  ابن  ابی الوفاء. رجوع  به  علی  موصلی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیاد تمیمی ، مکنی  به  ابوالحسن . یکی  از نقله ٔ کتب  فارسی  به عربی  است . رجوع  به  ابوالحسن  (علی بن  زیاد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیاد تونسی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی تونسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  ابی ملیکة زهیربن  عبداﷲبن  جدعان ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جدعان . وی  فقیه  و نابینا بود و روایت  حدیث ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  حسن  شظبی  صریمی  صنعانی . رجوع  به  علی  صنعانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیدبن  محمدبن  حسین بن  سلیمان بن  أیوب  انصاری أوسی  خزیمی  بیهقی  شافعی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  بیهقی  و ظ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زیل ، مکنی  به  ابوالحسن ، علی بن  سهل  طبری . کاتب  مازیاربن  قارن  است . وی  چون  به  دست  خلیفه  مسلمانی  گرفت ، مقرب  شد...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین . در عجایب  البلدان  خاطره ای  از وی  درباره ٔ کوه  دماوند ذکرشده  است . رجوع  به  حبیب  السیر چ  خیام  ج 4 ص 674 شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین العابدین بن  هاشم  عراقی  حسینی  فاسی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  عراقی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  زین  نصرانی . او راست : کتاب  الاَّداب  و الامثال  علی  مذاهب  الفرس  و الروم  و العرب . (از الفهرست  ابن الندیم ). اما احتم...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ساعاتی ، علی بن  رستم بن  هردوز، مشهور به  ابن  ساعاتی  و ملقب  به  بهاءالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  ابن  ساعاتی ...