علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن سعدبن علی بن یوسف الغنی باﷲبن محمدبن أحمر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به الغالب باﷲ، نام او بصورت «علی بن سعدبن محمد...» و «علی بن نصربن سعدبن سلطان ابی عبداﷲ محمدبن سلطان ابی الحسن » نیز آمده است . وی از ملوک بنی الاحمر در اندلس بود. و پس از حوادث بسیاری توانست به سلطنت برسد، و با اسپانیا جنگهای بسیاری کرد که به صلح انجامید. او در بصره به مرضی شبیه صرع مبتلی گشت لذا از پادشاهی معزول شد و به شهر«منکب » منتقل گشت و در سال 890 هَ . ق . در آنجا درگذشت . (از اعلام زرکلی از نفح الطیب ج 2 ص 1260 و بدائع الزهور ج 2 ص 230 و اخبارالعصر فی انقضاء دولة بنی نصر، که در انتهای کتاب «آخر بنی سراج » چاپ شده است ).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی مکی . [ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد شیرازی مکی شافعی . ملقب به علاءالدین . رجوع به علی شیرازی شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی . مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی ...
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن تاج الدین سنجاری مکی حنفی . رجوع به علی سنجاری شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن محمدبن یحیی بن مجدالدین طبری حسینی شافعی مکی . رجوع به علی طبری شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حسن بن جهضم همدانی مکی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهضم . رجوع به علی همدانی ...
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن کمال الدین محمود استرابادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین ...) شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن علی بن محمدبن داود بیضاوی الاصل مکی شافعی . مشهور به زمزمی و ملقب به نورالدین...
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحیم بن محب الدین بن ایوب مکی شافعی . مشهور به ایوبی . رجوع به علی ایوبی شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالمحسن بن محمدبن سالم قلعی مکی حنفی . رجوع به علی قلعی شود.
علی مکی . [ ع َ ی ِ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن ناصربن محمدبن احمد بلبیسی مکی شافعی حجازی . مشهور به ابن ناصر و ملقب به علأالدین و مکنی به ...