علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن سعدبن علی بن یوسف الغنی باﷲبن محمدبن أحمر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به الغالب باﷲ، نام او بصورت «علی بن سعدبن محمد...» و «علی بن نصربن سعدبن سلطان ابی عبداﷲ محمدبن سلطان ابی الحسن » نیز آمده است . وی از ملوک بنی الاحمر در اندلس بود. و پس از حوادث بسیاری توانست به سلطنت برسد، و با اسپانیا جنگهای بسیاری کرد که به صلح انجامید. او در بصره به مرضی شبیه صرع مبتلی گشت لذا از پادشاهی معزول شد و به شهر«منکب » منتقل گشت و در سال 890 هَ . ق . در آنجا درگذشت . (از اعلام زرکلی از نفح الطیب ج 2 ص 1260 و بدائع الزهور ج 2 ص 230 و اخبارالعصر فی انقضاء دولة بنی نصر، که در انتهای کتاب «آخر بنی سراج » چاپ شده است ).
واژه های همانند
۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۳ ثانیه
علی خطیبی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن منصوربن عبیداﷲ خطیبی اصفهانی بغدادی ، مکنّی به ابوعلی و مشهور به اجل لغوی . اصل او از اصفهان بود ود...
علی خفاجی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن ثمال خفاجی . امیر بنی خفاجة. وی مردی شجاع و عاقل و کریم بود و ابتدا حمایت کوفه بر عهده ٔ او بود ولی ...
علی خفاجی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خفاجی ، ملقّب به نورالدین . منجم بود و در سال 1200 هَ . ق . درگذشت .او راست : 1 - اسراج الانور فی ...
علی خلاطی . [ ع َ ی ِ خ َل ْ لا ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن عبدالمنعم ، مشهور به ابن هبل و خلاطی و ملقّب به مهذب الدین و مکنّی به ابوالحسن...
علی خلاطی . [ع َ ی ِ خ َل ْ لا ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن خلاطی حنفی قادوسی ، مشهور به ابن رکابی . رجوع به علی قادوسی شود.
علی خزاعی . [ ع َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم خزاعی ، مکنّی به ابوالحسن . وی شاعر بود و در بادیه ٔ خزاعة در حجاز پرورش یافت و به عراق منتقل ...
علی خزاعی . [ ع َ ی ِ خ ُ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن طاهر خزاعی اصفهانی ، مکنّی به ابوالحسن . ادیب و شاعر قرن هشتم هجری . در سال 750 هَ. ق . در قید...
علی خزرجی . [ع َ ی ِ خ َ رَ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن علی بن ابی بکربن عمربن احمدبن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی ، مشهور به ابن ...
علی خزرجی . [ ع َ ی ِ خ َ رَ ] (اِخ ) ابن احمد شامی خزرجی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شامی شود.
علی خزرجی . [ ع َ ی ِ خ َ رَ ] (اِخ ) ابن حسن بن ابی بکربن حسن بن علی خزرجی زبیدی یمنی ، مشهور به ابن وهاس و ملقّب به موفق الدین و مکنّی...