علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن  سلیمان . وی  طبیب  و حکیم  و ریاضی دان  و فلکی  و از مردم  مصر بود. و در روزگار العزیز باﷲ و فرزندش  الحاکم  می زیست  و زمان  الظاهر لاعزار دین  اﷲ فرزند الحاکم  را نیز درک  کرد. او راست : 1- اختصار کتاب  الحاوی ، در طب . 2- الامثلة و التجارب  و الاخبار و النکت  والخواص  الطبیة المنتزعة من  کتب  ابقراط و جالینوس  و غیرهما. 3- التعالیق  الفلسفیة، که  در سال  411 هَ . ق . در حلب  شروع  به  نگاشتن  آن  کرد. 4- مقالة أرسطوطالیس  فی  الابصار و تعدید شکوک  فی  کواکب  الذنب . 5- مقالةفی  أن  قبول  الجسم  التجزؤ لایقف  و لایتنهی . (از معجم المؤلفین  از عیون  الانباء ابن  ابی اصیبعه  ج 2 ص 90).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رضوان بن  علی بن  جعفر مصری ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  رضوان . رجوع  به  علی  مصری  (ابن  رضوان بن ...) و ابن  ر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رضی الدین بن  علی بن  احمدبن  محیی الدین  جامعی  عاملی . رجوع  به  علی  جامعی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رفاعه ٔ قرظی . رجوع  به  علی  قرظی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رکانة. برخی  او را از صحابه  دانسته اند، ولی  ابن  مندة گوید که  صحابی  بودن  اومورد تردید است . (از الاصابه ٔ ابن  حجر ج 4،...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رکن الدوله  حسن بن  بویه  دیلمی ، ملقب  به  فخرالدوله . رجوع  به  فخرالدوله ٔ دیلمی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  روزبهان بن  محمد خنجی ، ملقب  به  زین الدین . رجوع  به  علی  خنجی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  روزبه  شیبانی ، ملقب  به  اختیارالدین . از امرا و ملوک  جبال . رجوع  به  اختیارالدین  (علی بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن  رومی ، علی بن  عباس بن  جریج  بغدادی ، مشهور به  ابن  رومی  و مکنی  به  ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . رجوع  به  ابن  رومی  به ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رؤیم  کوفی . رجوع  به  علی  کوفی  (ابن  رؤیم ) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  رئاب . وی  از مشایخ  شیعه و راوی  فقه  از ائمه  بود. (از الفهرست  ابن الندیم ).