علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن فضل بغدادی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به أخفش صغیر (یا أخفش أصغر). نحوی و اخباری و لغوی معروف . وی شاگرد مبرد و ثعلب بن یحیی بود و در سال 315 هَ . ق . در بغداد در حدود هشتادسالگی درگذشت . رجوع به أخفش صغیر و مآخذ زیر شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 104 و الوافی صفدی ج 12 ص 73 و طبقات النحاة و اللغویین ابن شهبة ص 423 وتاریخ دمشق ابن عساکر ج 12 ص 54 و الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 83 و معجم الادباء ج 13 ص 246 و بغیة الوعاة سیوطی ص 338 و مرآةالجنان یافعی ج 2 ص 61 و کشف الظنون ص 1427 و ایضاح المکنون ج 2 ص 274 و هدیة العارفین ج 1 ص 676.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۳ ثانیه
علی تقوی . [ ع َ ی ِ ت َ ق َ ] (اِخ ) ابن حسین بن ابراهیم بن حسن اخوی تقوی . شاعربود و نسب خود را به موسی مبرقعبن امام الجواد محمدتقی (ع )...
علی تیمور. [ ع َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان ، بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 2 هزارگزی شمال خاوری مشهد، و 2 هزارگزی باختر کشف ر...
علی تیمی . [ ع َ ی ِت َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سنان طوسی تیمی ، مکنّی به ابوالحسن . از بزرگان علمای کوفه . رجوع به طوسی (ابوالحسن علی ...) ...
علی بلخی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمد بلخی ، مکنّی به ابوالقاسم . یکی از علمای نجوم بود. او راست : 1 - سرالاسرار فی حقیقة التیسیر و کیفیة...
علی بلخی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمد منجوزانی بلخی . رجوع به علی منجوزانی شود.
علی بسطی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی ، مشهور به قلصادی و ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحس...
علی بسطی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی ، مشهور به قرباقی . رجوع به علی لخمی شود.
علی بلاغی . [ ع َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . واقع در 27 هزارگزی شمال ابهر و 18 هزارگزی راه شوسه ٔ زنجان...
علی بلاغی .[ ع َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دیزمار خاوری ، بخش ورزقان ، شهرستان اهر. واقع در 38 هزارگزی شمال ورزقان ، و 37 هزاروپانصدگزی ...
علی بلاغی . [ ع َ ب ُ ] (اِخ ) دهی است ازبخش نمین شهرستان اردبیل . واقع در 15 هزارگزی شمال اردبیل ، و 5 هزارگزی راه شوسه ٔ اردبیل به آستارا...