علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سهل بن ربن طبری ، مکنّی به ابوالحسن . طبیب و مطلع در طبیعیات و در انجیل . وی در طبرستان متولد شد و سپس نزد خلیفه المعتصم عباسی اسلام آورد و المتوکل او راجزء ندیمان خویش قرار داد. وی پیش از سال 228 هَ . ق . می زیست و برخی وفات او را در سال 247 هَ . ق . نگاشته اند. رجوع به ابن ربن و نیز به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 106. الوافی صفدی ج 12 ص 76. عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 1 ص 309. تاریخ الحکمای قفطی ص 231. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 296. تاریخ حکماءالاسلام بیهقی ج 22 ص 23. کنوزالاجداد محمد کردعلی ص 71. المخطوطات العربیه ٔ شیخو ص 148. هدیةالعارفین ج 1 ص 669.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن نوبخت ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن نوبخت . وی در سال 416 هَ . ق . در مصر درگذشت . رجوع به ابوالحسن علی...
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن احمدبن هبل تبریزی بغدادی موصلی ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به مهذب الدین . رجوع به علی تبریزی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف بن خضر آمدی حنبلی ، ملقب به زین الدین . رجوع به علی آمدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یوسف وادی آشی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی وادی آشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن یونس (الشیخ الامام ...)، مکنی به ابوالحسن (متوفی در سال 399 هَ . ق .). او راست : الزیج الکبیر الحاکمی ، در د...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد ابیوردی شیعی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قرة. متکلم قرن دهم هجری . رجوع به علی ابیوردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أحمد أزرق ، مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین ، و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی أزرق شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد اسدی طوسی ، مکنی به ابونصر. شاعر مشهور. رجوع به اسدی (علی بن احمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد أنصاری . فقیه حنفی . رجوع به علی انصاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد أنطاکی ، مکنی به ابوالقاسم . رجوع به علی أنطاکی شود.