علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صباغ . علی بن محمدبن احمد، ملقّب به نورالدین و مشهور به ابن صباغ . رجوع به علی بن محمدبن ... و نیز به ابن صباغ (شیخ نورالدین علی بن ...) شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۲ ثانیه
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن شعبان اقسرائی رومی حنفی . رجوع به علی اقسرائی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن صالح رومی ، مشهور به عبدالواسع علیسی . رجوع به علی علیسی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن احمد رومی حنفی ، مشهور به ظریفی . رجوع به علی ظریفی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبدالعزیزبن حسام بن حامد، مشهور به ام ولدزاده ٔ رومی . وی عهده دار امر قضا در حلب بود و در سال 980 هَ . ق ....
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ ادرنوی رومی حنفی (علی وحید...) رجوع به علی وحید شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انطاکی رومی حنفی . رجوع به علی انطاکی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان بن سلیمان باباطاغی رومی حنفی . رجوع به علی باباطاغی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن عثمان اقشهری رومی حنفی . رجوع به علی اقشهری شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن قاسم زیتونی رومی حنفی . رجوع به علی زیتونی شود.
علی رومی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن لالی بالی رومی حنفی ، مشهور به منق و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی منق شود.