علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عباس بن جریح بغدادی ، مشهور به ابن رومی و مکنّی به ابوالحسن . شاعر رومی الاصل . متولد در رجب سال 221 هَ . ق . در بغداد، و متوفی در جمادی الاولای 283 یا 284 یا 286 هَ . ق . رجوع به ابن رومی و نیز به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 114. سیرالنبلاء ذهبی ج 9 ص 117. الوافی صفدی ج 12 ص 80 فهرس المؤلفین بالظاهریة. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 165. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 23. العمده ٔ ابن رشیق ج 1 ص 64. الکامل ابن أثیر ج 7 ص 159. البدایه ٔ ابن کثیر. ج 11 ص 74. اللباب ابن اثیر ج 1ص 48. المختصر فی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 60. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 766. ابن الرومی نوشته ٔ عباس عقاد. امراءالشعرالعربی انیس مقدسی ص 272. اعیان الشیعة ج 41 ص 281. ابن الرومی نوشته ٔ محمد عبدالغنی حسن . ابن الرومی نوشته ٔ عمر فروخ . فهرس المخطوطات المصوره ٔ سید ج 1 ص 451. فهرس الخدیویة ج 4 ص 233. رسالةالتشبیه فی شعر ابن المعتز و ابن الرومی . مراجعات فی الاداب و الفنون عباس عقاد ص 159. الحیاة الادبیة فی العصر العباسی نگارش محمد عبدالمنعم خفاجی ص 199. روضات الجنات خوانساری ص 473. ساعات بین الکتب عباس عقاد ج 2 ص 199. تاریخ الشعرالعربی بهیتی ص 517. حصادالهشیم ابراهیم مازنی ص 298.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۷ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محیا. علی بن محمد عباسی ، مشهور به ابن محیا و ملقّب به عمادالدین . رجوع به علی عباسی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محیی الدین جامعی عاملی . رجوع به علی جامعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مخلص بابا، مشهوربه عاشق پاشای قیرشهری . رجوع به علی قیرشهری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مخلوف . علی بن عبداﷲبن مخلوف طرابلسی مغربی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن مخلوف .رجوع به علی طرابلسی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مدرک ، مکنّی به ابومدرکة. راوی بود. رجوع به ابومدرکة شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مدینی . علی بن عبداﷲبن جعفربن نجیح سعدی بصری ، مشهور به ابن مدینی و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بصری (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد. مفسر بود و در سال 1083 هَ . ق .در قید حیات بوده است . او راست : انوارالقرآن فی مصباح الایمان ، در تفسیر. (از معجم...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد عمری موصلی شافعی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالفضل . رجوع به علی عمری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مراد کاشی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی کاشی (ابن مراد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مرزبان . علی بن احمد بغدادی شافعی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن مرزبان . رجوع به علی بغدادی (ابن احمد بغداد...