 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  حجه ٔ حموی  حنفی ، ملقّب  به  تقی الدین  ومکنّی  به  ابوبکر. ادیب  و شاعر بود. او راست : 1- امان الخائفین  من  امة سیدالمرسلین . 2- بدیعیة ابن  حجة. 3- بروق الغیث ، در شرح  لامیةالعجم . 4 - بلوغ الامل  فی  فن الزجل . 5 - بلوغ المراد من  الحیوان  و النبات  و الجماد. 6 - ثبوت  الحجة. 7 - ثبوت  العشرة. 8 - ثمرات  الاوراق  فی المحاضرات . 9 - الثمرات الشهیة فی الفواکه  الحمویةو الزوائد المصریة. 10 - جنی الجنتین . 11 - خزانةالادب  و غایةالارب ، در شرح  بدیعیة، در یک  مجلد بزرگ . 12- دیوان  شعر. 13 - رشف المهلین ، در تخمیس  ابیات  شیخ  عبدالقادر گیلانی . 14 - قبول  البینات . 15- الفواکه  الجنیة فی  نوادرالملوک  و الابیات  الادبیة. 16 - الفواکه  الشهیة و الزوائدالمصریة. 17 - قهوة الانشاء، در دو مجلد. 18 - کشف اللثام  عن  وجه التوریة و الاستخدام . 19 - مجری السوابق  فی  الخیل  و السبق . (از معجم المؤلفین  بنقل از فهرس المؤلفین  بالظاهریة. کشف الظنون  حاجی خلیفه  ص 166. ایضاح المکنون  بغدادی  ج 1 ص 124 و سایر صفحات  و ج 2ص 220) (از هدیةالعارفین  ج 1 ص 731). و نیز رجوع  به  ابن  حجة (ابوالمحاسن  تقی الدین  ابوبکربن  علی ...) شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  جَنَد. محدث  است . (از منتهی الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جُندُب  (متوفی  در سال  268 هَ . ق .). او راست : کتاب  النوادر. (از معجم  المؤلفین  از الفهرست  طوسی  ص 94 و منتهی  المقال ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جولوغ  سیستانی ، مکنی  به  ابوالحسن  و متخلص  به  فرخی . شاعر مشهور. رجوع  به  فرخی  سیستانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهضم ، علی بن  عبداﷲبن  حسن بن  جهضم  همدانی  مکی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جهضم . رجوع  به  علی  همدانی  (ابن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهم بن  بدربن  جهم بن  سعود قرشی  شامی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جهم  (188 تا 249 هَ . ق .). شاعر دربار المتوکل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهیر، علی بن  محمدبن  محمدبن  جهیر، مکنی  به  ابوالقاسم  و ملقب  به  زعیم الدین  (یا زعیم الروسا) و مشهور به  ابن  جهیر. وزی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  چلبی  شبینی . ازعلمای  اواخر قرن  13 هجری . رجوع  به  علی  شبینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حاتم بن  احمد یامی  (علی  الوحید...). آخرین  تن  از بنی حمدان  یمن . رجوع  به  علی  حمدانی  (ابن  حاتم ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حاتم  قزوینی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  قزوینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حاجب  النعمان ، علی بن  عبدالعزیزبن  ابراهیم ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  حاجب  النعمان . رجوع  به  ابن  حاجب  الن...