علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمرو، مکنّی به ابوالحسن . از علمای متقدم قرن پنجم هجری ، یعنی عصری که مافروخی در آن میزیست . و نام او در «محاسن اصفهان » آمده است . اما در ترجمه ٔ محاسن اصفهان نام او به صورت «علی عبداﷲ عمر» ذکر شده است . (از محاسن اصفهان مافروخی ص 29) و رجوع به ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 122 شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی اکبر بروجردی (علی اصغر...). رجوع به علی اصغر بروجردی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی برقی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی برقی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی دیربی شافعی ، مکنّی به ابونصر. رجوع به علی دیربی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن علی سوادی کوکبانی . رجوع به علی کوکبانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی شبراملسی شافعی قاهری ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالضیاء. رجوع به علی شبراملسی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن علی عزی مالکی . رجوع به علی عزی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن علی عزی مخلاتی . رجوع به علی مخلاتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علیف . علی بن احمدبن حسن یمانی ، مشهور به ابن علیف . رجوع به علی بن احمدبن حسن ... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن علی قوشچی (امیرشیخ ...)، از امرای خراسان . رجوع به علی بن امیر قوشچی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عمادالدین . علی بن اسماعیل بن موسی بن علی بن حسن بن محمد دمشقی شافعی ، ملقّب به علاءالدین و مشهور به ابن عمادالدی...