علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  مأمون . مکنّی  به  ابوالحسن  و ملقّب  به  معتضد بود و او را «سعید» نیز می گفتند. وی  قائم مقام  برادر خود ابومحمد رشیدبن  مأمون  (سلطان  مراکش  متوفی  در سال  640 هَ . ق .) بود و در سال  646 هَ . ق . وقتی  که  یکی  از قلاع  حدود قهستان  رامحاصره  می کرد به  ضرب  تیغ یکی  از امرا کشته  شد و برادرزاده اش ، ابوحفص  عمربن  ابی ابراهیم ، ملقّب  به  مرتضی  به  سلطنت  نشست . (از حبیب السیر چ  خیام  ج 2 ص 584).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  محمد طایی  حرمی  کوفی ، مشهور به  طاطری  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  طاطری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  محمد همدانی  مسعودی ، مشهور به  ابن  شهاب . رجوع  به  علی  مسعودی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  وحشی  نحوی  موصلی ، مکنی  به ابوالفتح . رجوع  به  علی  موصلی  (ابن  حسن بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن  هبةاﷲبن  عبداﷲبن  حسین  دمشقی  شافعی ، مشهور به  ابن  عساکر و ملقب  به  ثقةالدین  و مکنی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  أحمر. رجوع  به  علی  أحمر شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  أکوع  صنعانی . رجوع  به  علی  أکوع  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  ببای  حنفی . رجوع  به  علی  ببای  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  برزنجی  مدنی  شافعی . رجوع  به  علی  برزنجی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  ذهلی أفطس ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  أفطس  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  رندی  (امیر امام  جلال الدین ...). رجوع  به  علی  رندی  شود.