علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمد. مورخ  و خطیب  بود و مدتی  عهده دار خطابت  در جامع قراچه ٔ احمدپاشا در شهر میخالیج  بوده  است . او راست : مصباح القلوب  فی التاریخ که  در اواسط ربیعالاول  سال  1061 هَ . ق . از تألیف  آن  فراغت  یافت . (از معجم المؤلفین  بنقل  از هدیةالعارفین  بغدادی  ج 1 ص 757. کشف الظنون  حاجی خلیفه  ص 1710. فهرس الخدیویة ج 1 ص 158. ایضاح المکنون  بغدادی  ج 2 ص 493).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خروف ، علی بن  محمدبن  یوسف بن  مسعود قیسی  قرطبی ، شاعر، ملقب  به  نظام الدین  و مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  خروف ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خسرو ازنیقی  (علی  چلبی ...). رجوع  به  علی  چلبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خشرم . از محدثان  بود. (منتهی الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خضربن  احمد عمروسی  مالکی . رجوع  به  علی  عمروسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خضربن  حسن  عثمانی  دمشقی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  عثمانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خطیب  الناصریة، علی بن  محمدبن  سعدبن  محمدبن  علی بن  عثمان بن  اسماعیل بن  ابراهیم  جبرینی  حلبی  طائی  شافعی ، مشهور به  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خلف بن  خلیل بن  عطأاﷲ غزی  شافعی ، ملقب  به  علاءالدین . رجوع  به  علی  غزی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خلف بن  عبدالمطلب بن  حیدربن  محمدبن  فلاح  موسوی  حسینی  مشعشعی  حویزی . محدث  و مفسر و ادیب . رجوع  به  علی  حویزی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خلف بن  عبدالملک بن  بطال  بکری  قرطبی  مالکی ، مشهور به  ابن لجام  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  قرطبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  خلف بن  عبدالوهاب  کاتب ، مکنی  به  ابوالحسن . او راست : موارد البیان . (از کشف  الظنون  حاجی خلیفه  ص 1888).