علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن داوودبن ابراهیم تنوخی ، مکنّی به ابوالقاسم . فقیه و اصولی ومحدث و نحوی و منطقی و متکلم و منجم و ادیب و شاعر است که در ذی حجه ٔ سال 278 هَ . ق . در انطاکیه متولد شد و در ربیعالاول سال 342 هَ . ق . در بصره درگذشت . او راست : 1- دیوان شعر. 2 - الفرج بعدالشدة. 3 - کتابی در علم عروض . 4 - کتابی در علم قافیه . 5 - کتابی در فقه و حدیث . رجوع به ابوالقاسم تنوخی و نیز به مآخد ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 196. سیرالنبلاء ذهبی ج 10 ص 124. الوافی صفدی ج 12 ص 156. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 162. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 77. النجوم الزاهره ٔ ابن تغری بردی ج 3 ص 310. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 256. بغیةالوعاة سیوطی ص 347. شذرات الذهب ابن عماد ج 2 ص 362. تاج التراجم ابن قطلوبغا ص 33. مرآة الجنان یافعی ج 2 ص 334. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 781. روضات الجنات خوانساری ص 477. الجواهرالمضیه ٔ قرشی ج 1 ص 372.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۹ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال جزائری عراقی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . رجوع به علی کرکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هند قرشی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ طریقت به فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است . رجوع به اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هندو. علی بن حسین بن هندو بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و به علی (ابن حسین ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیثم کاتب ، مشهور به جونقا. رجوع به علی جونقا شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیصم . علی بن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی ، مشهور به ابن هیصم . رجوع به علی هروی (ابن عبداﷲبن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین رفیش نجفی ، از آل عنوز. رجوع به علی رفیش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین طرابلسی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی طرابلسی (ابن یاسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی ، مشهور به ابن فویره و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علأالدین . فقیه حنفی بود و سالها امر قضا را به عهده دا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی آیدینی رومی حنفی . رجوع به علی آیدینی شود.