 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  عبدالعزیزبن  فتوح بن  ابراهیم  تغلبی  موصلی  دمشقی  شافعی ، ملقّب  به  تاج الدین  و مشهور به  ابن  دریهم  (712 -762 هَ . ق .). او راست : 1 - الانصاف  بالدلیل  فی  اوصاف النیل . 2 - تصاریف الدهر فی تعاریف الاجر. 3 - التصریف  وحلة التعریف . 4 - غایةالاعجاز فی  الاحاجی  و الالغاز. 5- مفتاح الکنوز فی  حل الرموز. (از معجم المؤلفین  بنقل از فهرس المؤلفین  بالظاهریة. کشف الظنون  حاجی خلیفه  ص 209 و سایر صفحات . هدیةالعارفین  بغدادی  ج 1 ص 723 و الاعلام  زرکلی  ج 5 ص 158). و نیز رجوع  به  ابن  دریهم  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بهاءالدین  سام بن شمس الدین  محمدبن  فخرالدین  مسعود، ملقب  به  ملک  جلال الدین . وی  از ملوک  بامیان  است  که  پس  از فوت  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بهاءالدین  محمد جوینی ، نواده ٔ خواجه  شمس الدین  محمد صاحبدیوان . رجوع  به  علی  جوینی  (ابن  بهاءالدین ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بهرام بن  اسکندر روزافزون ، صاحب  مازندران . رجوع  به  علی  روزافزون  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن  بُهَیش . محدث  است . (منتهی الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بیان  فارسی ، مشهور به  عیان . رجوع  به  علی  عیان  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  پیرک  پادشاه  طغاتیموری  (سلطان ...). آخرین  پادشاه  سلسله ٔ طغاتیموری . رجوع  به  علی  طغاتیموری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  تاج الدین  سنجاری  مکی  حنفی . رجوع  به  علی  سنجاری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ترکمانی ، علی بن  عثمان بن  ابراهیم بن  مصطفی بن  سلیمان  ماردینی حنفی  ترکمانی ، ملقب  به  علاءالدین  و مشهور به  ابن الترک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  تکین  (امیر...). نام  شاعری  است ، و محمدبن  عمر رادویانی  در ترجمان  البلاغه  قطعاتی  از وی  نقل  کرده  است  که  از آن  جمل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ثابت بن  سعیدبن  علی بن  محمدبن  علی بن  سعید تلمسانی  قرشی  اموی . رجوع  به  علی  تلمسانی  شود.