علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، مکنّی به ابوعبداﷲ و مشهور به ابن باکو، از عرفای نیمه ٔ اول قرن پنجم هجری و معاصر القادر و القائم عباسی بود. وی از اهالی شیراز است سپس به نیشابور رفته و با امام قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر و دیگر متصوفه ٔ بزرگ ملاقات کرد و او را با آنها داستانهای بسیاری است که تفصیل آن در نامه ٔ دانشوران مذکور است . وی در اواخر عمر به شیراز بازگشت و در کوهی از نواحی شیراز انزوا اختیار کرد و در سال 442 هَ. ق . درگذشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 70 شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سعیدبن عبداﷲبن حسین سویدی بغدادی عباسی ، مکنّی به ابوالمعالی . رجوع به علی سویدی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سعیدی بیاری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سعیدی (ابن محمد...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمرقندی ، ملقّب به علاءالدین و معروف به ملاعلی قوشچی و یا فاضل قوشچی . رجوع به علاءالدین قوشچی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سمری . خاتم سفرای اربعه ٔ حضرت قائم (ع ). رجوع به علی سمری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد سوسی فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد (فتحا) سوسی سملالی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی سوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شابشتی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی شابشتی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شافعی . رجوع به علی شافعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدشاکر (علی رضا...). رجوع به علی رضا شاکر شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد شاهرودی . رجوع به علی شاهرودی شود.