علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ، مکنّی به ابوعبداﷲ و مشهور به ابن باکو، از عرفای نیمه ٔ اول قرن پنجم هجری و معاصر القادر و القائم عباسی بود. وی از اهالی شیراز است سپس به نیشابور رفته و با امام قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر و دیگر متصوفه ٔ بزرگ ملاقات کرد و او را با آنها داستانهای بسیاری است که تفصیل آن در نامه ٔ دانشوران مذکور است . وی در اواخر عمر به شیراز بازگشت و در کوهی از نواحی شیراز انزوا اختیار کرد و در سال 442 هَ. ق . درگذشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 70 شود.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مرادبن علی بخاری الاصل دمشقی حنفی نقشبندی ، مشهور به مرادی . رجوع به علی مرادی شود.
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمد دمشقی شاذلی حنفی (درویش ...). نقیب رمایه (تیراندازی ) در دمشق بود وبه سال 1130 هَ . ق . درگذش...
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمد سالم بن ولی الدین ترکمانی دمشقی حنفی . رجوع به علی ترکمانی شود.
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن محمد قابونی دمشقی حنفی ، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی قابونی شود.
علی دمشقی . [ ع َ ی ِدِ م َ ] (اِخ ) ابن مسلم بن محمدبن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی ، مشهور به ابن سهروردی و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب ب...
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن مظفربن ابراهیم و یاهدیةبن عمربن یزید کندی اسکندرانی و داعی . متوفی در716 هَ . ق . رجوع به علاءالد...
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن ناصرالدین بن احمد طرابلسی دمشقی حنفی . رجوع به علی طرابلسی شود.
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) ابن یزید دمشقی صاحب القاسم ، مکنّی به ابوعبدالملک . از روات حدیث بود. و نیز رجوع به ابوعبدالملک (ابن ...
علی دمشقی . [ ع َ ی ِ دِ م َ ] (اِخ ) باقانی قادری ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی قادری شود.
علی دمنتی . [ ع َ ی ِ دِ ؟ ] (اِخ ) ابن سلیمان دمنتی بوجمعوی مغربی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . فقیه و محدث و مورخ و مفسر و شاعر بود و در سا...