علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن  عبداﷲ، مکنّی  به  ابوعبداﷲ و مشهور به  ابن  باکو، از عرفای  نیمه ٔ اول  قرن  پنجم  هجری  و معاصر القادر و القائم  عباسی  بود. وی  از اهالی  شیراز است  سپس  به نیشابور رفته  و با امام  قشیری  و شیخ  ابوسعید ابوالخیر و دیگر متصوفه ٔ بزرگ  ملاقات  کرد و او را با آنها داستانهای  بسیاری  است  که  تفصیل  آن  در نامه ٔ دانشوران  مذکور است . وی  در اواخر عمر به  شیراز بازگشت  و در کوهی  از نواحی  شیراز انزوا اختیار کرد و در سال  442 هَ. ق . درگذشت . رجوع  به  نامه ٔ دانشوران  ج 3 ص 70 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  جَنَد. محدث  است . (از منتهی الارب ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جُندُب  (متوفی  در سال  268 هَ . ق .). او راست : کتاب  النوادر. (از معجم  المؤلفین  از الفهرست  طوسی  ص 94 و منتهی  المقال ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جولوغ  سیستانی ، مکنی  به  ابوالحسن  و متخلص  به  فرخی . شاعر مشهور. رجوع  به  فرخی  سیستانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهضم ، علی بن  عبداﷲبن  حسن بن  جهضم  همدانی  مکی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جهضم . رجوع  به  علی  همدانی  (ابن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهم بن  بدربن  جهم بن  سعود قرشی  شامی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  جهم  (188 تا 249 هَ . ق .). شاعر دربار المتوکل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جهیر، علی بن  محمدبن  محمدبن  جهیر، مکنی  به  ابوالقاسم  و ملقب  به  زعیم الدین  (یا زعیم الروسا) و مشهور به  ابن  جهیر. وزی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  چلبی  شبینی . ازعلمای  اواخر قرن  13 هجری . رجوع  به  علی  شبینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حاتم بن  احمد یامی  (علی  الوحید...). آخرین  تن  از بنی حمدان  یمن . رجوع  به  علی  حمدانی  (ابن  حاتم ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حاتم  قزوینی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  قزوینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حاجب  النعمان ، علی بن  عبدالعزیزبن  ابراهیم ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  حاجب  النعمان . رجوع  به  ابن  حاجب  الن...