علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  مغیره ٔ اثرم  بغدادی ،مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  اثرم  (علی بن ...)، و مآخذ ذیل  شود: معجم المؤلفین  ج 7 ص  244. تاریخ  دمشق  ابن  عساکر ج 12 ص  276. الوافی  صفدی  ج 12 ص  198. الفهرست  ابن الندیم  ج 1 ص  56. معجم الادباء یاقوت  ج 15 ص  77. النجوم الزاهره ٔ ابن  تغری  بردی  ج 2 ص  263. ایضاح المکنون  بغدادی  ج 2 ص 146. الاعلام  زرکلی  چ  2 ج 5 ص  175. ارشادالاریب  ج 5 ص  421. نزهةالالباس  ص  218. انباه الرواة ج 2 ص  319.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۰ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  سنهوری  شافعی ، ملقب  به  نورالدین . رجوع  به  علی  سنهوری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  سیازی ، رجوع  به  علی  سیازی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  شافعی ، مشهور به  بیهقی . رجوع  به  علی  بیهقی  (ابن  حسن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  شقیق  خراسانی ، مکنی  به  ابوعبدالرحمان . از روات  حدیث  بود. و نیز رجوع  به  ابوعبدالرحمان  (علی بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  صقلی  قزوینی . رجوع  به  علی  صقلی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  (یا حسین ) علوی  بغدادی ،مکنی  به  ابوالقاسم  و مشهور به  ابن  أعلم . ریاضی دان  و منجم  مشهور قرن  چهارم  هجری . رجوع...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  قهستانی ، مکنی  به  ابوبکر و ملقب  به  عمیدالملک . عارض  سپاه  محمود غزنوی  و از بزرگان  فضلا و ادبای  خراسان  و نیز رئ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  کاتب . از شعرای  مصر بودو دیوان  او سی  ورقه  است . (از الفهرست  ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  کوفی ، مکنی  به  ابوالشعثاء. محدث  بود و از حفص بن  غیاث روایت  کرد. و رجوع  به  ابوالشعثاء (علی بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن  همدانی ، مشهور به  ابن  فاکهی  و مکنی  به  ابوالفضل . رجوع  به  علی  فاکهی  شود.