علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ملک معز، ملقّب  به  ملک  منصور. وی  از غلام زادگانی  بود که  بر مصر سلطنت  می کردند. پدر او ملک معز الترکی  الصالحی  در سال  655 هَ . ق . دختر حاکم  موصل را به  زنی  گرفت  و این  امر باعث  رشک  همسر دیگرش  شجرةالدر مکنّی  به  ام خلیل  گردید، لذا به  توطئه ٔ او ملک معز را در حمام  کشتند. پس  از او به  استصواب  امرا و ارکان  دولت ، پسرش  ملک  منصورعلی ، بر تخت  سلطنت  نشست  و اوام خلیل  را به  قتل  رساند و دو سال  بر مصر پادشاهی  کرد. در این  هنگام  غلامان  او را خلع کردند و سیف الدین  را که  اتابک  علی  بود بر تخت  نشاندند و او را به  نام  ملک مظفر خواندند. (از حبیب  السیر چ  خیام  ج 3 ص  252).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  فلاح  کتامی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  فلاح .از وزرای  دولت  فاطمی  مصر. رجوع  به  علی  کتامی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  محمدبن  علی بن  حسین بن  علی بن  ابی طالب  مدنی . رجوع  به  علی  مدنی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفربن  محمدبن  علی  الصادق  علیهم السلام . یکی  از شش  فرزند ذکور امام  جعفر الصادق  (ع ) است . (از معجم  التواریخ  و القصص...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفر (یا علی بن  احمد) خرقانی ، مکنی  به  ابوالحسن . از بزرگترین  مشایخ  صوفیه ٔ اواخر قرن  چهارم  و اوایل  قرن  پنجم  هجری ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفر سعدی ، مشهور به  ابن  قطاع  و مکنی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  ابن  قطاع  (ابوالقاسم  علی بن ...) و علی بن  عبدالرحمان  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جعفر کاتب ، مکنی  به  ابوالحسن  فارسی . وی  ساکن  نیشابور، و درادب  و علم  توانا بود. و حاکم  در کتاب  نیشابور از وی نقل  می...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جمال الدین بن  محمدابراهیم بن  شمس الدین بن  مجدالمعالی  قوام الدین  مرعشی  مدارسی . رجوع  به  علی  مرعشی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جمال ، علی بن  ابی بکربن  علی بن  ابی بکر عمربن  احمدبن  عبدالرحمان بن محمد خزرجی  انصاری  مکی  مصری  شافعی ، مشهور به  ابن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جمشید نوری  مازندرانی  اصفهانی  شیعی . رجوع  به  علی  نوری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  جمیل . وی  از بنی حبیب بن  عبیدة است . و «هجری » گوید که  وی  در روز فتح  در مقدمه ٔ پیغمبر (ص ) بوده  است . (از الاصابه  ج ...