 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  منصوربن  امیرحاجی  خراسانی  (امیر...) وی  یکی  از سه  فرزند منصوربن  حاجی  خراسانی  است  و او را فرزندی  نبود. و برادر کهترش  امیر مظفر که  نزد اتابک  یوسف شاه  تربیت  یافت ، جد افراد سلسله ٔ «آل  مظفر» می باشد. (از حبیب  السیر چ  خیام  ج 3 ص  273).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی کثیر، مملوک . او را پنجاه  ورقه  شعر است . (از الفهرست  ابن الندیم ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی کرم  محمدبن  محمدبن  عبدالکریم بن  عبدالواحد شیبانی  جزری  موصلی ، مشهور به  ابن  اثیر جزری  و ملقب  به  عزالدین  و مکنی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن  ابی لطف . علی بن  محمدبن  علی بن  ابی اللطف  مقدسی  شافعی ، مکنی  به  ابوالفضل  و مشهور به  ابن  ابی اللطف . رجوع  به  علی  م...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی مجدبن  شرف بن  احمد حمصی  دمشقی . رجوع  به  علی  حمصی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی محمدبن  ابی سعدبن  عبداﷲ واسطی ، مشهور به  دیوانی  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  دیوانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی محمدبن  عبداﷲبن  علی بن  زکریا زبحی  جرجانی ، مکنی  به ابوالحسن . رجوع  به  علی  زبحی  (ابن  محمدبن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی محمدحسن بن  هبةاﷲبن  عبداﷲبن  حسین  دمشقی  شافعی ، مشهور به  ابن  عساکر و مکنی  به  ابوالقاسم  و ملقب  به  ثقةالدین . رج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی وفاء، علی بن  سعدبن  علی بن  عبدالواحدبن  عبدالقاهربن  احمدبن  مسهر موصلی ، مکنی  به  ابوالحسن  و ملقب  به  مهذب الدین  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی هیجاء، ملقب  به  سیف الدوله . وی  از آل حمدان  بود که  در زمان  عباسیان  بر موصل  و شام  حکومت  می کردند. سیف الدوله  عل...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  اثردی ، علی بن  هبةاﷲبن  علی بن  اثردی ، مکنی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  اثردی . رجوع  به  علی بن  هبة اﷲبن ... شود.