علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ناصرلدین اﷲ. وی  فرزند خلیفه  الناصرلدین اﷲ عباسی  بود. پدرش ابتدا برادر او محمدالظاهر باﷲ را ولیعهد خویش  قرارداد ولی  پس  از چندی  از او رنجیده خاطر گشت  و وی  را معزول  ساخت  و «علی » را به  ولایت عهدی  برگزید. اما این  علی  در زمان  حیات  پدر درگذشت  لذا ولیعهدی  بار دیگر به محمد تعلق  گرفت . (از حبیب السیر چ  خیام  ج 2 ص  332).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۱۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد کریدی  حنفی ، ملقب  به  شکری . رجوع  به  علی  کریدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد کوفی  علوی ، مکنی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  علی  کوفی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد مجتبی  انطاکی ، مکنی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  علی  انطاکی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد مصری  شامی  شافعی اشعری ، مشهور به  ابن  صدقة. رجوع  به  علی  مصری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد معتضدبن  موفق بن  متوکل  عباسی ، مکنی  به  ابومحمد و ملقب  به  المکتفی  باﷲ. هفدهمین  خلیفه ٔ عباسی . رجوع  به  علی  عب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد مغربی  یشرطی  شاذلی . رجوع  به  علی  یشرطی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد مقری . رجوع  به  علی  مقری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد نجاری  شعرانی  شافعی . رجوع  به  علی  شعرانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد مهلبی  لغوی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  مهلبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد میمندی ، مکني  به  ابوالحسن . وزیر سلطان  محمودبن  سبکتکین . رجوع  به  علی  میمندی  شود.