 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن  هبةاﷲبن  اثردی  مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهوربه  ابن  اثردی . وی  طبیب  و از اهالی  بغداد بود. او راست : شرح  کتاب  دعوةالاطباء ابن  بطلان ، که  در سال  507 هَ. ق . این  شرح  را نگاشته  است . (از معجم المؤلفین  بنقل  از عیون الانباء ابن  ابی اصیبعة ج 1 ص  279. المخطوطات  العربیه ٔ شیخو ج 3 ص 4. کشف الظنون  حاجی خلیفه  ص  756).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۶۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن  احمدبن  علی  جندی  یمنی . رجوع  به  علی  جندی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  علی  شریشی ، مشهور به  ابن لبال  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  شریشی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن  علی  عرشانی  یمنی . رجوع  به  علی  عرشانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  علی  کزبری ، ملقب  به  علأالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  کزبری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  عمربن  محمدبن  احمد بوشی  انصاری ، ملقب  به  نورالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  بوشی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  فضل  أربکی . رجوع  به  علی  أربکی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  قاسم بن  محمد حسنی  یمنی ، مشهور به  داعی . رجوع  به  داعی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  قاسم بن  موسی ، مشهور به  مصباح  زرویلی . رجوع  به  علی  زرویلی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمدبن  ابراهیم  حسینی  مشهدی  أحسائی ، ملقب  به  جمال الدین . رجوع  به  علی  أحسائی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمدبن  ابراهیم  عزیزی  بولاقی شافعی ، ملقب  به  نورالدین . رجوع  به  علی  عزیزی  شود.