 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  یوسف بن  حریز (یا جریر)بن  فضل بن  معضادبن  فضل  لخمی  شطنوفی  شافعی ، ملقّب  به  نورالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  شطنوفی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع ُ ] (اِ) ممال  عُلی ̍ در فارسی . رجوع  به  عُلی ̍ شود : جمال  حسن  معالی  ابوالحسن  طاهرکه  از ثری  اثر قدر اوست  تا به  علی .ادیب  صابر.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع ِ لی ی  ](ع  اِمص ) بلندی . (از تاج  العروس ) (اقرب  الموارد).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع ِل ْ لی ی  ] (ع  اِ) مکان  بلند. (یادداشت  مرحوم  دهخدا).  ||  آسمان  هفتم . (یادداشت  مرحوم  دهخدا).  ||  دیوان  خیر که  در آن  أعمال  صلحا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع ُل ْ لی ی  ] (ع  اِ) اشراف  و اجله ٔ مردم . (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). عِلّی . عِلّیة. عُلّیة.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ لی ی  ] (ع  ص ) بلند. (منتهی الارب ) (از لسان  العرب ) (تاج  العروس ) (اقرب  الموارد). بلندبرآمده  و درشت . ||  بزرگ  و بلندقدر و شریف . (...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  آیبک بن  عبداﷲ تقصادی  ناصری دمشقی ، ملقب  به  علاءالدین . رجوع  به  علی  دمشقی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  آیبک بن  ترکمانی  صالحی ، ملقب  به  نورالدین  و منصور. دومین  تن  از ممالیک  بحری  در مصر و شام . رجوع  به  علی  بحری  (ابن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  أبان  مهلبی . رجوع  به  علی  مهلبی  (ابن  أبان ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابراهیم . از فضلای  اواخر قرن  12 و اوایل  قرن  13 هجری  بود. وی در سال  1141 هَ . ق . متولد شد و در 1213 هَ . ق . درگذشت . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابراهیم ، ملقب  به  بوش . محدث  است . (از منتهی الارب ). و مؤلف  تاج  العروس  لقب  او را «بوشی » ذکر کرده  است  و می نویسد ...