علیة
نویسه گردانی:
ʽLY
علیة. [ ع ُ ل َی ْ ی َ ] (اِخ ) نام دختر زریاب آوازه خوان بود. او را عمری طولانی بود آنچنانکه در حیاتش هیچ یک از افراد خاندانش زنده نبودند. (از اعلام النساء عمر رضا کحالة از نفح الطیب مقری ).
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
الیة. [ اَ لی ی َ ] (اِخ ) نصر گوید: این نام در شعر آمده است و من نمیدانم که نام جایی است یاهمان اَلیَة است و بسبب ضرورت ، لام مکسور و ...
الیة. [ اُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام دیهی بزرگ از نواحی اِستِجَه واقع در اندلس . (از معجم البلدان ).
الیة. [ اُل ْ ی َ ] (اِخ ) نام دیهی بزرگ ازنواحی اشبیلیه واقع در اندلس . (از معجم البلدان ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آلیه . [ ی َ ] (اِخ ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست . (مراصدالاطلاع ).
آلیه . [ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث آلی ّ: اجسام آلیه .
عز علیه . [ ع َزْزَ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) عزت بر او باد، و در شاهد ذیل بطور تمسخر به کار رفته است : منم از قاضیان مشارالیه وآن دگ...
بناء علیه . [ ب ِ ئَن ْ ع َ ل َ ] (ع ق مرکب ) بنابرآن . (آنندراج ). بناء علی ذلک . رجوع به این کلمه شود.