عمت
نویسه گردانی:
ʽMT
عمت . [ ع ُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ عَمیتة. رجوع به عمیتة شود.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عمت . [ ع َ ] (ع مص ) بافنده ساختن پشم و صوف را جهت رشتن . (منتهی الارب ). گروهه کردن پشم از بهر رشتن . (تاج المصادر). پشم را گلوله وار پی...
عمت . [ ع َم ْ م َ ] (ع اِ) عمة. عمه : ...والده ٔ امیر مسعود و عمتش حره ٔ ختلی نیز نبشته بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 17). عمت حره ٔ ختلی ر...
عمط. [ ع َ ](ع مص ) عیب کردن ناموس کسی را و رخنه انداختن در آن . || سپاس نکردن نعمت خدای را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَمَط...
عمط. [ ع َ م َ ] (ع مص ) سپاس نکردن نعمت خدای را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
امت . [ اَ ] (ع مص ) اندازه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اندازه گرفتن . تقدیر. (از اقرب الموارد) (از لسان ...
امت . [ اُم ْ م َ ] (ع اِ) جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گروهی که به پیغمبری ...
امت: به مردمی گفته میشود که دارای یک بینش فکری باشند، آرمان یکسانی دارند و از یک قانون مکتبی پیروی می کنند؛ هر چند در کشورهای گوناگون زندگی...
امت لر. [ اُم ْ م َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش رزن شهرستان همدان با 750 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و کمی انگور ا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
امت مرحومه . [ اُم ْ م َ ت ِ م َ م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیبات امت شود.