عمر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMR
    
							
    
								
        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) نام  مردی  است  و آن  معدول  از «عامر» باشد، لذا غیرمنصرف  است . (از منتهی  الارب ) (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن  حمدبن  خلیل  سکونی . رجوع  به  عمر سکونی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  خالدبن  عبدالملک  مرورودی . رجوع  به  عمر مرورودی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  عبداﷲبن  عمویة. رجوع  به  عمر سهروردی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  عبداﷲبن  محمدبن  مسلمه ٔ تجیبی . رجوع  به  عمر تجیبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  عبداﷲ ازدی  شلوبینی  یا شلوبین . رجوع  به  عمر شلوبینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  عمر خبازی  خجندی . رجوع  به  عمر خبازی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  ابی الخیر. رجوع  به  عمر هاشمی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  منصور. رجوع  به  عمر امینی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یوسف  ازدی . رجوع  به  عمر ازدی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  محمد مالکی . رجوع  به  ابوالفرج  (مالکی ...) شود.