عمر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMR
    
							
    
								
        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  حفص  (حفصون ) بن  عمربن  جعفربن  شتیم بن  دمیان بن  فَرغَلوش بن  اذفونش . مشهور به  ابن  حفصون . وی  از شورشیان  اندلس  در قرن  چهارم  هجری  و مردی  جنگجو، دلاور و نخستین  کسی  بود که  نایره ٔ نفاق  و اختلاف را برافروخت . از این  رو مورخان  او را به  لقب  لعین  وخبیث  و رأس النفاق  خوانده اند. اصلش  از کوره ٔ «تاکرنا» بود و شهرهای  بسیاری  را گشود و بسال  286 هَ .ق . نصرانیت  خویش  را آشکار ساخت . و پس  از جنگ ها و ستیزه جوئیهای  بسیار با امرا و شاهان  سرانجام  بسال  305 هَ .ق . درگذشت  و برخی  گویند که  کشته  شد. رجوع  به  الاعلام  زرکلی  چ  2 ج  5 ص  202، و البیان  المغرب  ج  2 ص  105، و تاریخ  ابن  خلدون  ج  4 ص  134 و جذوةالمقتبس  ص  282 شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  علی . مشهور به  ابن  خدر. رجوع  به  عمر هلالی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  علی  شماع . ملقب  به  زین الدین . رجوع  به  عمر شماع  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  عمر. مشهور به  ابن  سریج . رجوع  به  عمر شافعی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمد. ملقب  به  نعیمی . رجوع  به  عمر خربوتی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  محمد بلبیسی . ملقب  به  سراج الدین . رجوع  به  عمر بلبیسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  هبةاﷲبن  محمدبن  هبةاﷲبن  احمدبن  یحیی بن  زهیربن  هارون بن  موسی بن  عیسی بن  محمدبن  ابی جراده ٔ عقیلی  حلبی  ح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمد ادلبی . مشهور به  عنز. رجوع  به  عمر عنز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ](اِخ ) ابن  احمد خرمی  حموی . رجوع  به  عمر حموی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  احمد عینتابی . رجوع  به  عمر عینتابی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  ادریس . رجوع  به  عمر ادریسی  (ابن  ادریس ...) شود.