عمر
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMR
    
							
    
								
        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ریاح . نام  بطنی  است  از هلال بن  عامر، از عدنانیة. (معجم  قبائل  العرب  ج  2 از تاریخ  ابن  خلدون  ج  6 ص  32).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  خدر. عمربن  احمد. مشهور به  ابن  خدر. رجوع  به  عمر هلالی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  خطاب بن  نفیل  قرشی  عدوی ، مکنی  به  ابوحفص . دومین  خلیفه ٔ مسلمانان . وی  نخستین  کسی  است  در اسلام  که  ملقب  به  «ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  خلدون . نام  وی  عمربن  احمد است . رجوع  به  عمر حضرمی  (ابن  احمد...) و ابن  خلدون  (ابومسلم ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  دحیه ٔ کلبی ، مکنی  به  ابوخطاب . رجوع  به  ابوخطاب (ابن  دحیةبن ...) و عمر (ابن  حسن بن  علی بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  ذربن  عبداﷲ. رجوع  به  ابوذر (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ](اِخ ) ابن  رضیع. رجوع  به  ابواحمد (عمربن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  زین العابدین . از فرزندان  امام  زین العابدین  (ع ). رجوع  به  عمر (ابن  علی بن  حسین بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  سریج . رجوع  به  عمر شافعی  (ابن  احمدبن  عمر...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن  سعدبن  ابی وقاص  زهری  مدنی . از قتله ٔ حسین بن  علی  (ع ). رجوع  به  عمر مدنی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ )ابن  سعد انماری . رجوع  به  ابوکبشة (عمربن ...) شود.