عمران 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMRʼN 
    
							
    
								
        عمران . [ ع ُ ] (ع مص ) لازم  گرفتن  شخص  مال  یا منزل  خود را. عِمارة. عُمور. (از اقرب  الموارد). رجوع  به  عمارة و عمور شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) (آل ...) نام  سوره ٔ سوم  از قرآن  کریم  است  که  مدنی  است  و پس  از سوره ٔ بقره  و پیش  از سوره ٔ نساء واقع و شامل  دویست  آی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) شعبه ای  از قبیله ٔ بنی رکب ، منشعب  از بنی اشعر بوده  است . (از تاریخ  قم  283).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [  ] (اِخ ) نام  یکی  از عشایر یمن  است  که  در شمال  حدیده  سکونت  دارند. (از معجم  قبائل  العرب  ج  2).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [  ] (اِخ ) نام  بطنی  است  از ثعلبة طی ، از قحطانیه . و منازل  آنان  در قسمتهای  شرقی  دیار مصر و قسمتهای  غربی  بلاد شام  قرار داشت .(از معج...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن  ابی عطاء واسطی ، مکنی  به ابوحمزه . تابعی  بود. رجوع  به  ابوحمزه ٔ واسطی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن  ابی عمرو. وی  از اطبای ماهر بود و در طب  خدمت  امیر عبدالرحمان  میکرد. و اورا تألیفاتی  در طب  است . (از عیون الانباء ج 2...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن  اسماعیل بن  عمران ، مکنی  به  ابوالنجم . از یاران  ابومسلم  خراسانی  در قرن  دوم  هجری  بود. و نام  او را که  یعقوبی  (ص 2...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن  تَغلِب بن  وائل بن  قاسطبن  هِنب بن  أفصی بن  دُعمی بن  جَدیلةبن  اسدبن  ربیعةبن  نزاربن  معدبن  عدنان . جدی  است  جاهلی ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ] (اِخ ) ابن  تیم  بصری  عطاردی ، مکنی  به  ابورجاء. صحابی  است . رجوع  به  عمران  عطاردی  (ابن  ملحان ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        عمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن  حارث  سلمی ، مکنی  به  ابوالحکم . محدث  است . رجوع  به  ابوالحکم  (عمران بن ...) شود.