عمه 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽMH 
    
							
    
								
        عمه . [ ع َ م َه ْ ] (ع  مص ) سرگشته  گردیدن . دودِله  شدن . (از منتهی  الارب ). مردد شدن  در گمراهی  و سرگردان  شدن  در منازعه  یا در انتخاب  طریق . (از اقرب  الموارد). عَمه . عُموه . عموهیة. عَمَهان . رجوع  به  عموه  شود.  ||  بی نشان  گردیدن  زمین . (از منتهی  الارب ). عمهت  الارض ؛ زمین  بدون  نشان  گردید و آن  را علائمی  موجود نبود تا راه  نجات  را بنمایاند. (از اقرب  الموارد).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        نوروز عامه . [ ن َ / نُو زِ عام ْ م َ / م ِ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) جشن  پنج  روز اول  فروردین ماه . مقابل  نوروز خاصه . رجوع  به  نوروز شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        1- آداب و رسوم، روشها و هنرهای اکثریت مردم یک کشور. 2ـ آنچه از نگاه اکثریت مردم یک کشور(بدون در نظر گرفتن درست یا نادرست بودن آن)  پسندیده است. در انگ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        امة مستولده . [ اَ م َ ت ُ م ُ ت َ ل ِ دَ ] (ترکیب  وصفی ، اِ مرکب ) کنیزی  که  از مولایش  حامله  باشد. (از فرهنگ  علوم  عقلی  سیدجعفر سجادی ). و رجوع...