اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عن

نویسه گردانی: ʽN
عن . [ ع َ ] (علامت اختصاری ) رمز است از «رُوی عن »؛ از فلان روایت شد: عن زرارة، عن حنان ... و روایتی را که از چند کس به توالی باشد مُعَنعن گویند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
واژه ای غیر مؤدبانه که برای تحقیر و اهانت به کار میرود. برای رد یا نفی نجابت و بزرگی افراد کاربرد دارد. گاهی به عنوان کلمه ندا (واژه ی ندا دادن به د...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عان عان . (اِ صوت ) حکایت صوت خر. عرعر. نهیق : بترنم هجای من خوانی سرد و ناخوش بود ترنم خرچو به عان عان رسی فرومانی ای مه عان عان خر نه...
آن جهان . [ج َ ] (اِ مرکب ) آخرت . عقبی . اخری . آجله . آجل . آخره .عاقبت . آن سرا. مقابل این جهان ، دنیا، اولی ، عاجله .
آن زمان . [ زَ ] (ق مرکب ) آنگاه . در آن وقت : بگستهم گفت آن زمان شهریارکه تنگ اندرآمد مرا روزگار. فردوسی .به بستند بندی بر آئین خویش بدانسا...
آن دیگر. [ گ َ ] (ضمیر مبهم مرکب ) آن دگر. آن یک : که وقتی در بیابان مانده بودم او مرا بر شتری نشاند و از دست آن دیگر تازیانه خورده ام . (گ...
ت ان وتی . [ اَ وُ ] (اِخ ) ۞ یکی از مبلغین و دانشمندان ایرانی که برای تبلیغبه چین رفتند و کتب مقدس بودایی را بزبان چینی ترجمه نمودند....
ان یفعل . [ اَ ی َ ع َ ] (ع فعل ) ۞ (اصطلاح فلسفی و منطقی ) یکی از مقولات عشر ارسطو. و آن بودن چیزی است مؤثر در غیر، همچون قاطع مادام ک...
پانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) ۞ هیکل مشهور که تقریباً در وسط میدان مارس شهر روم واقع است و بدانجا همه ٔ ارباب انواع را عبادت می کردند و ویپ ...
پانته ان . [ ت ِ اُ ] (اِخ ) بنای مشهوری بپاریس در میدانی بهمین نام در محل بنای قدیم «سنت ژِنه ویو» از 1754م . (1167 هَ . ق .) تا 1780م . (...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.