عنا
نویسه گردانی:
ʽNA
عنا. [ ع َ ] (ع مص ) بندی و اسیر گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
انا. [ اِن ْ نا ] (ع حرف +ضمیر) مرکب از اًن َّ (حرف مشبهة بالفعل ) + نا (ضمیرمتکلم معالغیر) و همچنین أنّا؛ بدرستی و راستی که ما. (از ناظم ا...
انا. [ اَن ْ نا ] (اِخ ) دهی است از بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و برنج است . (از فر...
انا. [ اِن ْ نا ] (اِخ ) ۞ شهریست در جزیره ٔ سیسیل که سابقاً کاستروژیووانی ۞ نام داشته . (از لاروس ). این شهر در دوران اسلامی حائز اهمیت ...
انا. [ اُ ] (اِخ ) وادیی است در نزدیکی ساحل بین صلا و مدین . (از معجم البلدان ). و رجوع به همین کتاب شود.
انا. [ اُن ْ نا ] (اِخ ) نام چند موضع است در عراق . (از معجم البلدان ).
این نام در سغدی ānāy (راهنمایی ـ رهبری ـ هدایت کردن)؛ که در پارسی نو به صورت نام و به معنی راهنما، رهبر. به کار رفته است. (فرهنگ واژه های سغدی از بدرا...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آناً. [ نَن ْ ] (ع ق ) همان درنگ . فی الفور. در یک لحظه . بیکدم .
آناء. (ع اِ) ج ِ اِنی ̍ و اَنی ̍ و اِنْو. ساعتها. هنگامها. (ربنجنی ). وقتها.- آناءاللیل ؛ کرانه ها و ساعتهای شب . اوقات شب .
اناء. [ اَ ] (ع اِ) درنگی و تأخیر. (از اقرب الموارد). درنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): الاناء حصن السلامة و العجلة مفتاح الندامة. (یاددا...