عناق الارض
نویسه گردانی:
ʽNAQ ʼLARḌ
عناق الارض . [ ع َ قُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) جانوری است از دواب که سیاه گوش نامندش . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). جانوری که سیاه گوش نامند، و یا جانوری شبیه به فهد. (ناظم الاطباء). دابه ای است از شکارکنندگان و چنگال داران ، مانند فهد و یا سگ . و آن جانوری است خبیث که گوشتش خوراکی نباشد و غذایش فقط گوشت باشد. سر آن سیاه رنگ و باقی بدنش به رنگ سپید است و آن را تُفَه نیز نامند. ج ، عُنوق . (از اقرب الموارد). غنجل . قره قولاق . قره قولاخ . تمیله . برید. پروانه . پروانک . فرانق . || (اِخ ) نام ستاره ای است بر ساق پای چپ مراءةالمسلسلة که آن را رأس المثلث نیز خوانند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.