اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنان بازگرفتن

نویسه گردانی: ʽNAN BAZGRFTN
عنان بازگرفتن . [ ع ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) جلوگیر آمدن . درصددمتوقف ساختن برآمدن . از حرکت بازایستادن . متوقف ساختن . به توقف داشتن . واداشتن به ایستادن :
اجل ناگهت بگسلاند رکیب
عنان باز نتوان گرفت از نشیب .

سعدی .


|| رام و مطیع ساختن :
چون دل از دست بدر شد مثل کره ٔ توسن
نتوان بازگرفتن به همه شهر عنانش .

سعدی (کلیات چ فروغی ص 181).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.