اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنان زن

نویسه گردانی: ʽNAN ZN
عنان زن . [ ع ِ زَ ] (نف مرکب ) که عنان زند. که لگام و دهانه زند. || که رام و مطیع کند. که به اطاعت درآورد. که تسلیم کند :
کرشمه کردنی بر دل عنان زن
خمارآلوده چشمی کاروان زن .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.