اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنان گردانیدن

نویسه گردانی: ʽNAN GRDʼNYDN
عنان گردانیدن . [ ع ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بازگردانیدن زمام مرکب ، برای بازگردانیدن وی . (فرهنگ فارسی معین ). عنان گرداندن . تغییر دادن مسیر اسب به اشاره ٔ عنان :
چون بدانجا رسی که نتوانی
کز طبیعت عنان بگردانی .

نظامی .


به گلزار تو چون بوی گلم کو تاب خود داری
من از خود رفته باشم تا عنان رنگ گردانی .

بیدل (از آنندراج ).


|| برگشتن و مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : از بیم بر خود بلرزید و در وقت عنان بگردانید. (سندبادنامه ص 141).
نصیب شعله ٔجواله باد خرمن من
اگر بمحض رسیدن عنان نگردانم .

صائب .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.