عندم
نویسه گردانی:
ʽNDM
عندم . [ ع َ دَ ] (ع اِ) خون سیاوشان ، یا چوب بقم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دم الاخوین ویا بقم . (از اقرب الموارد) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از مخزن الادویة). بقم را گویند که آن چوبی باشد که چیزها بدان رنگ کنند، و خون سیاوشان را هم گفته اند. (برهان قاطع). || جو. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عندم . [ ع ِ دِم م ] (ع اِ مرکب )مخفف «عندی ام » است . رجوع به ترکیب های «عند» شود.
آندم .دانستین Andam آندم - آخر 1 پسان 2 پسین 3 پایان وقت 4 سرانجام 5 فرجام 6 پارسی غور