اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنقاء مغرب

نویسه گردانی: ʽNQAʼ MḠRB
عنقاء مغرب . [ ع َ ءُ م ُ رِ ] (اِخ ) همان عنقاء است که بصورت توصیف خوانده شود، و عنقاء مُغرب بصورت اضافه نیز خوانده شده است . رجوع به عنقاو اقرب الموارد و منتهی الارب شود. آن را در تداول فارسی عنقای مُغرب گویند. رجوع به عنقای مُغرب شود.
- حلّقت ْ به فی الجو عنقاءمُغرب (یعنی عنقای مغرب او را بهوا برد) ؛ کنایه از هلاک گشتن و باطل شدن چیزی است . (از اقرب الموارد).
|| هر مرغ پُرپَرِش و قوی بال را گویند. || سخن بی معنی و غیر مفهوم . || بلیه و بدبختی . || زنی که به سفر رود و از وی خبری نباشد. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.