اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عنم

نویسه گردانی: ʽNM
عنم . [ ع َ ن َ ] (ع اِ) درختی است حجازی که بارش سرخ باشد و بدان انگشتان خضاب کرده را تشبیه دهند، و یا آن از شاخه های خرنوب شامی است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رشته مانندی است که بدان انگور بر وادیج برآید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نخهایی است که انگور بوسیله ٔ آن از چوب بست آویخته گردد. (از اقرب الموارد). || خار درخت طلح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نوعی از کربسه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوعی از وزغ . (از اقرب الموارد). یکی ِ آن عنمة. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ )نام مردی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عنم . [ ع َ ] (ع اِ) گلنار را گویند، و معرب آن جلنار است ، و آن گل درخت نوعی از انار باشد، و آن درخت بغیر از گل ، میوه و ثمری دیگر ندارد. و ...
انم . [اَ ن َم م ] (ع ن تف ) کسی که بیشتر سخن چینی و نمامی کند. رسواکننده تر. (ناظم الاطباء). پرده درتر. نمام تر.- امثال : انم من التراب ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.