اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عود

نویسه گردانی: ʽWD
عود.[ ع َ ] (ع مص ) برگردیدن و بازگشتن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گردیدن و بازگشتن و یابازگشتن بسوی کسی پس از روی گردان شدن از وی . (از اقرب الموارد). عَودة. مَعاد. رجوع به عودة و معاد شود. || بازگردانیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رد کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیمارپرسی نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). عیادت کردن مریض . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عیاد. عیادة. عُوادة. رجوع به عیاد و عیادة و عوادة شود. || پیاپی آمدن چیزی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عادت چیزی کردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عادت قرار دادن چیزی را. (از اقرب الموارد). || چنین گشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || روی آوردن بر نیکی ، گویند: عاد بمعروفِه . || گشتن و شدن ، بمعنای «صار»، که در این صورت از اخوات «کان » بحساب می آید. و گاهی برای دلالت بر انتقال از حالتی بحالتی بکار رود. || دیگربار کاری را انجام دادن : عاد لما فعل . || نقض کردن . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
اسی اود. [ اِ ] (ترکی ، اِ) بترکی اسم فلفل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در ترکی امروز اُسیوت تلفظ کنند.
پی سی اوود. [ او، وَ دَ ] (اِخ ) نام محلی که بنا بر سنگ نبشته ٔ بیستون و آنچنان که داریوش بزرگ گوید گئوماتای مغ از آنجا برخاسته است . (ایران ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.